رقابت های انتخاباتی میان دو طیف از فعالان اقتصادی برای تصاحب کرسی های اتاق بازرگانی مشترک ایران و امارات به ساعات نهایی برای شروع یک بازی جدید یا پایان یک بازی قدیمی می رسد.
گروه هایی که در میان آنها هم تاجر دیده می شود،هم فعال اقتصادی و هم تاجرنما.اما ماجرای اتاق بازرگانی ایران و امارات چیست؟
بدون شک این اتاق مهمترین و مطرح ترین اتاق بازرگانی مشترک ذیل اتاق بازرگانی ایران است،گرچه اتاق ایران به صراحت در آئین نامه تشکیل اتاق های مشترک زیر بار مسوولیت هیچ یک از اتاق های مشترک نرفته است و با محافظه کاری مطلق در زمان نوشتن قانون عمل کرده است اما در عين حال در جزئی ترین مسایل اتاق مشترک از جمله اعلام اسامی نفراتی که می توانند رای بدهند دخالت های غیر قانونی می کند و به شدت به دنبال مهندسی انتخابات است.در بند 4 آئین نامه تشکیل این اتاق ها نوشته است:«اتاق های مشترک وابسته به اتاق ایران هستند،اما در قبال اعمال و تعهدات خود دارای مسوولیت حقوقی و مالی مستقل می باشند.»
خوب به این جملاتی که در ادامه می آید دقت کنید.اتاق مشترک ایران و امارات برای تشویق و توسعه روابط و مبادلات عامل های اقتصادی ایرانی و خارجی تشکیل می شود و به نحوی عمل خواهد کرد که به رشد و تقویت همکاری های اقتصادی دو کشور کمک نمایند.اما اتاق های مشترک از جمله اتاق بازرگانی ایران و امارات چقدر به این هدف نزدیک شده است و در پشت پرده کدام عوامل جلوی فعالیت در مسیر اهداف درست را گرفته است.
مابین ایران و امارات سالانه چیزی حدود 20 میلیارد دلار مبادله تجاری وجود دارد که از این عدد حدود 15 میلیارد دلار واردات از امارات و 7 میلیارد دلار صادرات به این کشور است که نشان دهنده عدم توازن تجاري است.انواع و اقسام کالاهایی که در مخیله نمی گنجد هم از آنجا به ایران و از ایران به امارات صادرات می شود.اين در حاليست كه حجم عظیمی قاچاق کالا میان دو کشور مبادله می شود مه عدد آن همواره پنهان است و برخی از قاچاقچیان به نام که دست فلک هم به آنها نمی رسد به صورت سازماندهی شده و ساختارمند در پشت صحنه اقتصاد کار را جلو می برند.
این افراد برای توانمند کردن خود به ابزارهای قانونی و فراقانونی نیازمند برخی نهادها و ساختارهایی هستند که بتوانند اهداف خود را از طریق آن محقق کنند و صد البته از آنجا که این ساختارها نباید زیر ذره بین نهادهاي نظارتی باشد،تاجرنماها وارد عمل می شوند و با اتصال به حلقه ي برخی دیگر از تجار ،شبکه ای پیچیده را شکل می دهند.این شبکه بر خلاف صراحت قانون در خصوص «ایجاد تشکیلات موازی» نسبت به ایجاد ساختار و تشکیلات موازی با اتاق بازرگانی عمل کرده و اقدام به ایجاد نهادهایی غیر قانونی می کنند و می ماند یک قطعه دیگر از حلقه پازل.
اما دیگر حلقه پازل چیست؟طرف های خارجی برای قبول مراودات تجاری،نیازمند تاییدیه های کشور مبدا هستند.آیا هر نهادی می توانند تاییدیه ها را صادر کند؟کجا بهترین محل است که مورد اعتماد حاکمیت و دولت است و می تواند به راحتی با نظر آن را جلب کرد؟نهادی که عنوان مشاورت سه قوه را دارد.در بالاترین سطوح نفوذ دارد و مورد مشورت وزارت خارجه،نهادهای نظارتی و وزارت خانه های اقتصادی است.اتاق بازرگانی.
اما اتاق بازرگانی ایران و امارت کجای این بازی ایستاده است؟ ایران و ترکیه دو کشوری هستند که در دوران تحریم های ایران از سال های میانی دهه 80 تا کنون بسیار به ایران کمک کردند و از آنجا که هر دو کشور همسایه هستند،نقل و انتقالات مالی و تجاری را با هوشمندی صحنه گردانان گمنام اقتصادی،در پشت صحنه رقم زدند و ایران توانست در فضای پر تنش سخت ترین تحریم ها ،نفس بکشد.از سویی دیگر امارات متحده عربی از نظر امنیتی و ژئوپولوتیک و ژئو استراتژیک نیز مورد توجه است و ریز به ریز فعالیت ها با این کشور مورد نظارت دقیق است.پس نیازی به توضیح بیشتر در خصوص اهمیت شیخ نشین امارات نیست.
اتاق بازرگانی ایران و امارات با هوشمندی و دقت نظر یکی از بزرگان تجارت ایران که مویی در صحنه تجارت بین الملل سپید کرده،در سال های میانی دهه 80 تاسیس و دکتر مسعود دانشمند،بنیانگذار این اتاق شد.او آن سال ها عضو هیات رئیسه و خزانه دار اتاق بازرگانی ایران هم بود و خوب می دانست که چه باید کرد.هیات موسس متشکل بود از چند نفر از فعالان اقتصادی.دوره ثثبیت این نهاد تازه متولد شده بیش از هر چیزی مورد اهمیت بود.رشد و نمو و بازی دادن به این اتاق در حالی بود که در گوشه و کنار ایران،تجار گوناگونی روابط سنتی تجاری با 7 شیخ نشین امارات را داشتنند و دل خوشی هم از آمدن رقیبی جدید نداشتند.رقیبی که حرف آخر را در خصوص مسائل تجاری بین دو کشور بزند و در تصمیم سازی دخالت کند.چند سالی به همین منوال گذشت و دانشمند بر سکوی نهاد ارتباطی با امارات ایستاده بود.اما با شکست در انتخابات سال 93 به ائتلافی به نام ائتلاف برای فردا دیگر رمقی جدی برای بازرگان کهنه کار نبود.این بار باید جوان ترها به میدان می آمدند،اما رصد و رایزنی برای آوردن جوان های گمنام و بی تجربه به صحنه ای که نیازمند تجربه جدی دو صحنه سیاست و اقتصاد است کار آسانی نبود.حضور گروهی از جوانان جویای نام در انتخابات سال 97 اتاق بازرگانی تهران به شکست انجامید چرا که ائتلاف برای فردا آنقدر میخ خود را در 5 سال پیش از آن محکم بر پاشنه ساختمان وزرا کوبیده بود که هر کسی که کوچکترین تجربه ای در رقابت های انتخاباتی داشت می دانست که انتخاباتی که پدرام سلطانی آن را تدبیر کند،نتیجه ای جز پیروزی نخواهد داشت.این بار اما جوانان دست بردار نبودند و به پیشگاه همانی رفتند که موفقیت را می توان از زیست بوم او استشمام کرد.گرچه خودش کم کم از تجربه حضور در تشکل های اقتصادی و کار تشکلی در ایران نا امید می شد و مجموع فعالیت های خودش را معطوف به نهضت مدرسه سازی می کرد و بیشتر از آنکه در خیابان طالقانی پرسه بزند وقت خود را در طبقات بالای برج الهیه در توئیتر می گذراند ،اما جوانان را می پذیرفت.در آخرین روزهای فروردین نود و هشت طیفی از این جوانان با عنوان «جوانان بازرگان» به دیدار او رفتند.دیداری که جز چای و شیرینی قند دیگری نداشت؛چون این کام پیش تر تلخ شده بود.
از آنجا که این گروه که در میانشان فقط یکی دو نفر تاجر واقعی بودند و کارت بازرگانی فعال داشتند،نیازمند رهبر بودند،دست روی کسی گذاشتند که بیشتر روی برند سازی خودش کار کرده بود و در چشم بود.فرشید فرزانگان اولین جوانی بود که سکان اتاق ایران و امارات را گرفت.با ابتکاراتی مناسب نام این اتاق را سر زبان ها آورد.مصاحبه های فراوان خبری و ارائه اطلاعات همراه با عدد و رقم و نیز گعده داری با هدف ایجاد ارتباطات منسجم عملکردی قابل قبول داشت.اکسپوی دوبی که افتضاحی به تمام معنا بود و ایران نتوانست حضور مناسبی در آن داشته باشد،چشم اسفندیار فرزانگان شد.خبرها از برخی مناسبات غیر معمول و بدون اطلاع به هیات مدیره اتاق ایران و امارات بود که روزی قول و قرار گذاشته بودند تا کار تیمی کنند.انشقاق از همین جا آغاز می شود.بر اساس تصمیم قانونی و انتشار روزنامه رسمی و تایید هیات مدیره،این بار عرفان شاکری ریاست اتاق را در دست می گیرد و فرزانگان با وجود اقدامات مثبت قابل توجه به صورت «سنگالی» و در سفر برکنار می شود.
اما در این ایام برخی دیگر دندان خود را برای اتاق تیز می کنند و از این انشقاق بهره می برند.تاسیس یک نام موازی به نام «مرکز تجاری امارات» در حالی صورت می گیرد که هیچ وظیفه ای فراتر از وظایف اتاق مشترک را بر عهده ندارد و جز چند عکس با عرب های امارات و دو سمینار محدود و منشی ای که همراه با وظایف دیگر تلفن را هم پاسخ می دهد، از این نام جدید،چیز دیگری از جمله نشانی مشخص یک آفیس در دسترس نیست،تا جایی که داد اعضای اتحادیه چاپ و بسته بندی را هم برای یک همکاری کوتاه مدت در آورده است و مدیر روابط عمومی ای که فقط چند ساعت توانست این نام جدید را تحمل کند و به دلیل آنچه «بی پولی و بی برنامه گی» نامیده می شود، نیامده رفت.
اختلاف ها ادامه دارد اما رئیس جدید اتاق فعالیت های مثبتی را در دستور کار خود دارد.رایزنی دقیق و فنی با نهادهای دولتی همچون وزارت خارجه،معاونت علمی ریاست جمهوری،وزارت اقتصاد و صمت و از همه مهمتر ارائه خدماتی به اعضای پر شمار اتاق مشترک اعم از ارائه اطلاعات تجاری و برخی همفکری ها و مشورت های دیگر از جمله اقدامات شاکری در اتاق ایران و امارات است.ارتباطات وسیع عرفان شاکری و نیز تسلط او بر زبان انگلیسی سبب می شود تا او چندین دیدار با مسوولان اماراتی داشته و بتواند به صورت مستقیم مسائل را بین دو کشور مطرح کند،توانمندی فردی ای که حسد مخالف خوان ها را بر می انگیزد .حضور شاکری اما مورد تایید بزرگترهای اتاق هم هست.از جمله مهمترین چهره ها مسعود دانشمند است که حامی اوست و به عنوان بنیانگذار این نهاد تاثیر گذار بخش خصوصی همواره او را مورد تفقد قرار داده است.در این بین اما برخی چهره های ناکارآمد و ناتوان هیات مدیره که هیچ آورده و توانی را در چنته خود نمی بیند با صحنه گردانی مهندسان انتخابات وارد عملیات خرابکاری می شود تا سرعت اقدامات مثبت را بگیرد.جعل عنوان ریاست اتاق بازرگانی ایران و امارات و انتشار اخبار دروغ در رسانه ها که به سرعت و با هوشمندی خنثی و پاکسازی شد فقط بخشی از اقدامات فردی است که با ایجاد دغدغه های بزرگ برای دیگران سعی می کند خود را به اندازه همان دغدغه ها بزرگ کند.
پاک کردن اطلاعات بیش از 6 ماه سال 1401 از سایت اتاق و نیز حذف دسترسی باقی افراد برای ناتوان سازی آنها در امر اطلاع رسانی از دیگر دسیسه هایی است که در رسانه ها از آن با عنوان «اقدامات کودکانه یک عضو کوچک اتاق بازرگانی» نام برده شد.عضو کوچکی که به تعبیر یکی از اعضای هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران وقتی کسی از چاه آب می خورد،او حسودی می کند.اما انجام اقدامات قضایی علیه او و نیز برداشتن پرده از این نیت شوم در رسانه ها ، سبب می شود تا این طرح شیطانی خنثی شود.
اما در سوی دیگر میدان،معاونت های اتاق بازرگانی نشسته اند.معاونت هایی که باید بی طرفانه عمل کنند،هیچ واکنشی به جعل عنوان این عضو نادان اتاق بازرگانی نشان نمی دهند و به جای تصمیم گیری به دلیل آنچه مهندسی انتخابات نامیده می شود سکوت می کنند.عدم ارائه اطلاعات اعضای اتاق و درج آن بر روی وب سایت اتاق ایران از دیگر اقدامات معاونت های بین الملل اتاقی است که جوانی جویای نام و دست نشانده بر آن تکیه زده است.اقدامات خلاف اخلاق و قانون وی سبب می شود که صدای اعتراض رئیس اتاق نیز در بیاید و قول برکناری اش را بدهد.نامه نگاری این معاون که در رسانه های انقلابی و ضد فساد در خصوص او شائبه هایی از جمله علت حضور وی در ایالات متحده آمریکا مطرح شده است،نشان از اقدام خلاف قانون وی است.از جمله این اقدامات می توان به گماردن شخصی خارج از روابط استخدامی اتاق بازرگانی در این معاونت به عنوان مسوول بررسی پرونده های اعضای و اطلاعات خصوصی آنها و نیز عدم تایید برخی اسامی برای کاندیداتوری اشاره کرد،این در حالی است که در هیچ جای قانون اتاق چنین حقی به هیچ بخشی از اتاق بازرگانی برای سلب حق رای و کاندیداتوری داده نشده است و این بدعت کسی نیست جز پدرام سلطانی،عضو هیات رئیسه سابق اتاق ایران.
معاونت حقوقی اتاق نیز عملکرد بهتری نسبت به معاونت بین الملل ندارد.تفسیر به رای برخی از قوانین اتاق،عدم ارائه اطلاعات،عدم رسیدگی به شکایات اعضای اتاق و نیز برخی اقدامات غیر معمول و بی سابقه و بدعت های عجیب از جمله اقدامات معاونت حقوقی است که شائبه های همکاری های پشت پرده ی سران زر و زور و تزویر را تایید می کند.
اما یکی از چهره های قدیمی و متنفذ نیز در پشت صحنه هدایتگری طیف«خرابکارها» را بر عهده دارند.این چهره پشت صحنه نماینده خود را بدون سر و صدا در این گروه جای داد و با دادن امیدهای واهی و قول های فراوان به دنبال تصاحب کرسی های اتاق ایران و امارات و به مرور پاکسازی هیات مدیره و در نهایت حذف تمام عوامل و دستیابی به «نقشه بزرگ» خود است،اقدامی که می تواند زنگ خطر را برای هر آینده اندیش خردمندی به صدا در بیاورد.
ادامه روند تحریمی کشور و نا امیدی از برداشتن تحریم ها و نیز مذاکرات انجام شده پشت پرده از سوی این «چهره قدیمی و متنفذ» با طرف های اماراتی هم در ایران و هم در امارات،برای ارسال کالاهایی خاص به این کشور جهت توسعه عمرانی و ساختمان سازی امارات،از جمله مهمترین اهداف مالی پشت پرده ی این انتخابات است.انتخاباتی که بعید است به همین زودی ها به سر منزل مقصود برسد و شاید «زمستان سرد» بازی را به کلی عوض کند.
اما ریخت شناسی جریان های کسب قدرت در اتاق مشترک ایران و امارات به اینجا ختم نمی شود و هنوز چند موضوع قابل توجه باقیست.جریان متخصص و کاربلدی که می تواند پتانسیل های موجود را با حذف کارشکنان و ناتوانان فعال کند،اکنون در انتظار رای و نظر اعضا و صاحبان کارت بازرگانی اتاقی است که برای تشخیص سره از ناسره و آزمون عملکرد طرفین نیاز به تفکر و تامل ندارد و سبک و سنگین کردن کرده های طرفین و تاریخچه ی عملکردی آنها نشان دهنده ی سفید و سیاه و تمیز دهنده ی فرشته از شیطان است.اگر «مدعیان خرابکار» و «دوستان ساکتِ فتنه» ی آنها، برنامه ای برای اجرا داشتند تا کنون عمل کرده بودند ، پس جز شعار چیز دیگری در انبانشان نیست جز یک چیز؛«عملیات خرابکاری با رمز فریب.»
اما رمز تصمیم گیری های بهتر این است که باور کنیم سزاوار وضعیت بهتری هستیم و سپس بر پایه این باور عمل کنیم و یادمان باشد که کم رنگ ترین نوشته ها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند.
آقایان با پاسخگوی عملکرد خود باشند.این روش مدیریت اتاق این نهاد رو به زیر خواهد کشید.
دست مریزاد.احسنت به این قلم چه تحلیل جامع و دقیقی لذت بردم.